به گزارش تحلیل روز ، حبیباله ترکاشوند کارشناس سیاسی طی یادداشتی نوشت: باز هم فتنهای دیگر آغاز شده و آزمونی دیگر برای خواص جامعه تا عیار خود را مشخص سازند.
روزی حوادث غمبار «کوی دانشگاه» اسم رمز آشوب بود و روزگاری دیگر دروغ بزرگ «تقلب» در انتخابات اسم رمز فتنه شد، روزی افزایش «قیمت بنزین» و این بار مرگ دختری به نام «مهسا امینی»
تفاوت فتنه این روزها با فتنههای قبلی در این است که تمام جریانات زخمخورده از انقلاب که سالها بود در لانههای خود خزیده و در لاک خود فرو رفته بودند با هم پیوند خوردهاند و در خیابانها عربده میکشند؛ از سلطنتطلبان تا منافقین و جریانات تجزیهطلب.
مردم این روزها نامهایی در صداو سیما میشنوند که نام منحوسشان را تقریبا فراموش کرده بودند و تنها جنایاتشان در اول انقلاب در خاطراتشان مانده است. گروهکهای داعش صفتی چون کومله و دموکرات که روی جنایتکاران تاریخ را سفید کردهاند امروز با اسلحههای آمریکایی و نقاب بر صورت در برخی شهرهای غربی کشور عرض اندام میکنند.
اگر در فتنه ۸۸ هشت ماه طول کشید تا نشان دهند که انتخابات بهانه است و اصل نظام نشانه است، این روزها تنها در عرض ۷۲ ساعت از تراژدی تلخ مرگ مهسا امینی به جنگ با مقدسات این مردم آمدند.
همچون مغولان قرآن سوزاندند و همانند دژخیمان رضاخانی چادر از سر زنان عفیفه کشیدند؛ در قامت سربازان یزیدیان به خیمههای حسینی حمله بردند و به سبک داعشیان تیغ بر گلوی مدافعان وطن نهادند و همانند نامردان روزگار دهها نفر افسر فراجا را محاصره کرده و کتک زدند.
مگر می شود مسلمانی این صحنهها را ببیند و غیرتش به جوش نیاید اما سوال اینجاست خیلی از خواصی که طی این ۴ دهه با نام و مال این نظام جاه و جلالی پیدا کردهاند و به مواهبی رسیدهاند اکنون کجا هستند و چرا صدایی از آنها در نمیآید؟
اول از همه سراغ رئیس جمهور سابق را بگیریم که سخنران مخصوص روز ۲۳ تیر سال ۷۸ بود و الحق موضع صریحی علیه دشمنان نظام و انقلاب گرفت. آقای روحانی شما را چه شده که صدایی از شما در نمیآید؟
آقای خاتمی! شنیدهایم سال ۸۸ وقتی میرحسین، متعرضان به خیمههای حسینی در روز عاشورا را «خداجو» نامید او را در خفا نهیب زدهای. این روزها که دیگر نه بهانه انتخابات را داری و نه یار غارتان میرحسین که بخاطر حمایت از وی پا روی حق بگذاری و از نظام دفاع نکنی. لباس پیامبر بر تن کردهای اما سوزاندن قرآن را دیدی و خاموش ماندی؟ یا نکند باز در خفا این جنایات را محکوم کردهای که کسی نشنود و خدای نکرده کاسه رهبری اپوزیسیونتان ترک برندارد؟
آقای لاریجانی! هنوز شعار «سیمای لاریجانی خاموش باید گردد» اغتشاشگران کوی دانشگاه در گوشمان است. شما که ۱۲ سال ریاست پارلمان نظام اسلامی را بر عهده داشتی و قبل از آن نیز کارنامه روشنی در دفاع از دین و نظام برای خود ثبت کردهای شما را چه شده که این روزها موضعی نمیگیری؟ لابد درگیر جلسات انتخاباتی هستی و در این خیال که مجلس دوازدهم مجلس یاران لاریجانی خواهد بود!
جناب سیدحسن خمینی! یادتان هست وقتی امت حزبالله در حرم بنیانگذار انقلاب تنها شعار دادند «سیدحسن بصیرت بصیرت»، از «فتنه در حرم» سخن راندید و فریاد واماما سر دادین که به یادگار یادگار امام توهین شده است، الان شما را چه شده که پارهکردن عکس حضرت روحالله و توهین به ایشان و اصل ولایت فقیه را می شنوی و ساکت ماندهای؟
آقای ناطق! شما که افتخارت این است که نفر اولی هستی که بنیانگذار کبیر انقلاب را «امام» خطاب کردی و چند دهه از مواهب نظام در قامت ریاست پارلمان، عضم مجمع تشخیص و مسئولیتهای دیگر بهره بردهای چرا این ایام سکوت کردهای؟ سوزاندن قرآن، و چادر از سرزنان کشیدن و به مسجد و حسینیه حمله کردن که دیگر احمدینژاد نیست که گله داشته باشی چرا در تلویزیون نام تو را آورده است. هر چند محمود نیز امروز در جبهه شماها قرار گرفته و بدتر از شماها روزی نیست که جفتکی به این نظام مظلوم نزند.
در یک کلام شمایی که سالهای سال کارگزار نظام بوده یا هستی! شماها نمی توانید در روزگار سختی سکوت کنی و هر جا منفعتتان ایجاب کرد به میدان بیایی. جایگاه شما مشخص است یا با نظامید که تکلیفی دارید و باید انجام دهید یا برنظامید.
این روزهای تلخ نیز میگذرد و خواهید دید این زخم نشسته بر چهره تابناک نظام اسلامی نیز التیام خواهد یافت اما روسیاهی برای افرادی خواهد ماند که روزگار سختی گوشه عافیت گزیده و با سکوت خود عرصه را برای جولان معاندان مهیا کردند.
پایان پیام/