سیدمصطفی خوشچشم تحلیلگر مسائل بینالملل و سیاست خارجه در روزنامه جام جم نوشت: با روی کار آمدن کابینه سیزدهم، نگاه این دولت نسبت به انجام مذاکرات متفاوت از گذشته بود. اگرچه پیگیری توافق هستهای، تصمیمی کلان بوده و هست اما چگونگی راهبرد مذاکرات به دولتها بستگی دارد. از جمله اینکه دولت سیزدهم به عنوان راهبرد اصلی عنوان کرد فارغ از پیگیری مذاکرات با طرفهای مقابل، به دنبال بهبود وضعیت معیشت مردم است و در عرصه سیاست خارجی هم توافق هستهای، محوریت اصلی کار را نخواهد داشت. این دست بازتری به مذاکرهکنندگان ما داد تا با فراغبال به ترسیم نقشه راه بیندیشند و در طول این مدت که مذاکرات دچار وقفه شد، تقریبا یک نقشه راه درست و منسجمی توام با جزئیات ویژه شکل گرفت.
تا قبل از مذاکرات جدید وین، طرف غربی با تصوراتی که از این دولت داشت با این گمان به سمت دور جدید آمد که مذاکرهکنندگان جدید متعصبانه خواهند نشست و از طرف مقابل هیچ چیزی را نمیپذیرند و طرحی هم برای ارائه ندارند. بر همین اساس، غربیها تبلیغاتی را به صورت روزمره علیه تیم مذاکرهکننده ایران به راه انداختند. از جمله وزیر خارجه انگلستان در مقالهای مشترک با اسرائیل، مواضع خصمانهای نسبت به ایران در شب مذاکرات با هدف مسموم کردن فضای مذاکرات و عصبانی کردن تیم ایران اتخاذ کرد. به این منظور که هم مذاکرات به بنبست کشیده شود و هم ایران بهعنوان برهم زننده توافق هستهای معرفی شود. اما تیم ایرانی بهویژه آقای باقری با مدیریت صحنه و به آرامی براساس تولید فکر قبلی و نقشه راه و ارائه پیشنهادهایی باعث شد این هدف عقیم بماند. این در حالی بود که طرف غربی انتظار این واکنش را از سوی ایران نداشت.
گام بعدی، رویکرد ایران بود که نشان داد پای میز مذاکره است اما از موضع محکم. در همین خصوص دو پیشنهاد مکتوب از سوی تیم ایرانی ارائه شد که البته طرف غربی توقع آن را نداشت. رویه ایران نشان داد جمهوری اسلامی ابتکار عمل دارد. طرف غربی هم که بر مبنای سناریوی مقصرسازی به مذاکرات روی آورده بود، ادامه این سناریو را ناکارآمد میدید و متوجه شد حال انگشت اتهام به سمت اوست و نمیخواهد با راهحل دیپلماتیک در مذاکرات حاضر شود. به عبارت دیگر تا حدی نقشها جابهجا شد. به این معنا که طرف ایرانی کنشگر شد و طرف غربی واکنش باید نشان میداد. در اینجا تشتی میان کشورهای غربی پیش آمد. نخست یک دیپلمات ارشد اروپایی به خبرنگاران گفت پیشنهادهای ایران سرسختانه است اما قابلیت دارد پایه مذاکرات بعدی باشد. چند ساعت بعد و زمانی که دو کارگروه تحریم و هستهای برای یک نوبت ملاقات کرده بودند بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در مصاحبهای سعی کرد طرف غربی را خطکشی کند و مواضع آنها را سروسامان دهد و از آنها خواست بهراحتی پیشنهادهای ایران را نپذیرند. پس از آن هم در ادامه پس از دو دیدار کارشناسی، مذاکرات از سوی غربیها متوقف شد. طبعا بحث روی پیشنهادهای ایران نیازمند دهها جلسات کارشناسی است و رفتار طرف غربی نشان میدهد بلینکن سعی دارد این تشتت بهوجود آمده در بین طرفهای غربی را مورد بازبینی قرار دهد و دوباره با یکپارچهسازی جبهه غربی مذاکرات را ادامه دهد. بنابراین باید گفت ما در مقدمه کار هستیم و جنگ ابتکار عمل در میان است و طرف ایرانی تا اینجای کار ابتکار عمل را به دست گرفته است.
بخش عمدهای از پشتوانه کارشناسی تیم مذاکرهکننده همان کارشناسان قبلی هستند. پس تیم فعلی مذاکرهکننده، جناحی نیست و به صورت فراجناحی عمل میکند و در پی حصول منافع ملی است. قطعا ابتکار عمل جدید ایران، بخشی از دستاوردهای دوره قبلی را حفظ کرده و بسیاری از پرانتزهای مربوط به تحریمها، رفع آن، تضمینها و راستیآزماییها و خسارت که در پیشنویسهای قبل خالی بود در این دوره پر کرده و روی میز گذاشتهاست. به این معنا که این موارد قابل مذاکره بوده و این طرف مقابل است که باید نظر خود را در خصوص این موارد اعلام کند.
طرف غربی اگر این پیشنهادها را نپذیرد در حقیقت به معنای آن است که زیر میز مذاکره زده چرا؟ چون خودش پیشنهاد مشخصی ندارد و اگر پیشنهادهای طرف ایرانی را کنار بزند یعنی به دنبال ایجاد بنبست در مذاکره است. البته این چیزی است که طرف غربی بهشدت از آن گریزان است. یعنی غربیها با توجه به اینکه از همه اهرمهای فشار خود استفاده کردهاند و اهرم استفاده نشدهای هم علیه ایران ندارند و در نقطه مقابل، طرف ایرانی قرار دارد که به شهادت غربیها، دارای اهرمهای فشاری است که تازه شروع به استفاده از آنها کرده است، غربیها میدانند وقت برای آنها کم است و دیگر نمیتوانند با استراتژی مقصرنمایی راه را ادامه بدهند و در عین حال با نپذیرفتن مذاکره متهم به ترک میز مذاکره بشوند. تنها راهکار موجود برای طرف غربی بازگشت به مسیر دیپلماتیک و ادامه مذاکرات است. البته طرف غربی مصرانه در پی آن است که ادامه مسیر گفتوگو را براساس ابتکار ایران نپذیرد، چون در آن صورت، میدان عمل در اختیار ایران است و جمهوری اسلامی ایران میتواند از اهرمهای فشار استفاده نشده خود بهره گیرد. طبعا موفقیت تیم فراجناحی مذاکرهکننده ایرانی در حصول منافع ملی موفقیت همه ملت ایران است و باید از تلاشهای آنها پشتیبانی کرد.