• امروز : جمعه - ۲۰ مهر - ۱۴۰۳
  • برابر با : 8 - ربيع ثاني - 1446
  • برابر با : Friday - 11 October - 2024
9

اسلام انقلابی، اساسی‌ترین مؤلفه وحدت ملی

  • کد خبر : 3815
  • ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۹:۳۱
اسلام انقلابی، اساسی‌ترین مؤلفه وحدت ملی
سیدعلی سیدان، فعال رسانه‌ای در یادداشتی تحت عنوان «اسلام انقلابی، اساسی‌ترین مؤلفه وحدت ملی» نوشت:

تحلیل روز: اینکه کاری نکنیم که جامعه دوقطبی شود، با اینکه مدام بگوییم دوقطبی نکنید، متفاوت است! اتفاقاً اینکه مدام بگوییم «جامعه دارد دوقطبی می‌شود»، خودش تثییت‌کننده این انگاره است که «ما با سیر قهری دوقطبی شدن جامعه مواجهیم»؛ و ناگفته پیداست که تثبیت این انگاره با توصیه‌های اخلاقی از بین نمی‌رود. طنین این گزاره که «جامعه دارد دوقطبی می‌شود» دقیقا در خدمت دوقطبی شدن جامعه است. اما سوال این است که پس چه کسانی موجب اتحاد حداکثری ما می‌شوند؟ کسانی موجب اتحاد جامعه می‌شوند و از دوقطبی شدن جلوگیری می‌کنند که خودشان را برای حفظ کیان و ناموس جامعه ما (که اساسی‌ترینش، اسلام است) فدا کنند. کسانی که فقط مدام می‌گویند دوقطبی نکنید، در واقع دارند در گفتارشان دوقطبی را برمی‌سازند و آن را برجسته می‌کنند، تا بتوانند خود را در موضع اعتدال نشان دهند و سهم حداکثری از هر دو قطب بگیرند و همواره در قدرت بمانند. حیات بسیاری از نیروهایی که داعیه مبارزه با دوقطبی و شکاف اجتماعی دارند، اتفاقا در ایجاد و برجسته کردن دوقطبی‌هاست. تا انگاره دوقطبی شدن در جامعه نباشد، اینها نمی‌توانند با محکوم کردن دو سر قطب، بقای سیاسی داشته باشند. به این می‌گویند «دکان دو نبش». اینها هیچ ایده و اساس قابل اتکایی برای وحدت ندارند.

وحدت، اساس می‌خواهد. بپسندیم یا نپسندیم، این اساس در ایران، «اسلام» بوده و است. «ایران»، فارغ از اسلام نمی‌تواند وحدت ایجاد کند. نمی‌تواند، یعنی در عالم واقع ممکن نیست چنین اتفاقی بیفتد. مردم ما در بزنگاه‌های تاریخی و به‌ویژه در پیروزی‌ها و شکست‌های دوران معاصرشان این را نشان داده‌اند. مردم در مشروطه، در جنگ جهانی اول، در کودتای اسفند ۹۹، در اشغال ایران توسط متفقین، در ملی شدن نفت، در کودتای ۲۸ مرداد، در انقلاب اسلامی و در جنگ تحمیلی، تجربه کرده‌اند که نیروی نگه‌دارنده و پیش‌برنده ایران، نیروی اسلام است. هرگاه این نیرو تضعیف شده شکست خوردیم و هر گاه این نیرو اوج گرفته، پیروز شدیم. این‌ها را صرفا از باب علاقه به اسلام نمی‌گویم. من سخنگوی اسلام نیستم و اسلام به سخنگویی همچو من نیاز ندارد. این کلماتی که می‌خوانید، از باب توجه دادن به یک واقعیت تاریخی، اجتماعی و بارها تجربه‌شده است. از باب یادآوری کردن واقعی‌ترین و قوی‌ترین نیروی سیاسی، اجتماعیِ تاریخ ایران.

نه آنکه هویت ملی و ایرانی بودن، هیچ و پوچ باشد. همین ایران، ظرفیتی داشته که پذیرای اسلام شده است. بی‌آنکه بخواهیم مؤلفه‌های هویت ملی و ایرانی را کم‌ارزش جلوه بدهیم باید بگوییم که این روح دینی است که به ملت ایران جان داده است و هم کماً و هم کیفاً نیرویی که در تاریخ ما، ایران را حفظ کرده است، نیروی دینی بوده است. گواینکه واژه «ملت» هم در معنای اصیل خود به معنای آیین و دین است و بر اثر غرب‌زدگی زبانی اکنون مغایر با دین معنا شده است.

با پذیرفتن این سخنان، آیا باید دست از وطن برداریم و روی پاسداری از آن غیرت نداشته باشیم؟ بدیهی است که خیر. خاک، توده مرده‌ای است که به خودی خود آن‌قدر ارزش ندارد که برای حفظ یک سانتیمتر آن، عزیزترین جوانانمان را فدا کنیم. مگر آنکه این سرزمین، مملکتی برای حفظ و اقامه و اشاعه اسلام باشد. این حقیقت را شهدای جنگ مقدس هشت‌ساله که با بذل جانشان ایران را حفظ کرده‌اند، به‌صراحت در وصیت‌نامه‌هایشان گفته‌اند.

شهید علی نصیرزاده در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: مبارزه ما مبارزه بر سر خاک و زمین نمی‌باشد بلکه مبارزه ما را در راه عقیده‌مان می‌باشد و این اعتقاد و ایمان ماست که دشمنان را به لرزه افکنده و آنان را به تکاپو انداخته.
شهید محمدرضا برازنده از تعبیر «سرزمین خدا» استفاده می‌کند: حالا که به جبهه می‌روم می‌دانم که دین و سرزمین خدا مورد هجوم کفار واقع شده است و بر هر فرد مسلمان است که قیام کند.

شهید علی اصغر ارسطو دفاعش از خاک ایران را به اعتبار اینکه «کشور امام زمان» است، توضیح می‌دهد: پدرم و مادر عزیزم شما تا مى‌توانید دعا به جان امام عزیزمان و رزمندگان بکنید و به هیچ گونه نگران نباشید که کشورمان، ایران اسلامى، کشور امام زمان(عج) است و به هیچ قدرتمندى اجازه نمى‌دهیم به یک وجب از خاک ایران عزیزمان تجاوز کند.
شهید مهدی امیدیان عبارت «سرزمین اسلامی» را برای توضیح دفاع از ایران برمی‌گزیند: نگذارید بار دیگر دست اجانب در این سرزمین اسلامی حکومت کند.

انقلاب اسلامی در نظر شهدا به مرزهای ایران محدود نیست و به هر جایی تعلق دارد که نیروی «حزب‌الله» در آنجا نفس می‌کشد. شهید رضا همدانی: تا زنده هستید حزب‌الله واقعی باشید که هستید و از خون شهیدان و معلولین عزیز پاسداری کنید و تا جان در بدن دارید، امام عزیز را تنها نگذارید چون زحمت زیاد کشیده و تا انقلاب مهدی (عج) از انقلاب اسلامی پاسداری کرده و آن را به تمامی جهان صادر کنید…

شهید حسین هادی: آیا باید کشور مسلمانی را که همه چیزش مورد حمله دشمنان اسلام قرار گرفته می‌شود بدون دفاع گذاشت تا دشمن به ناموس و خاک کشورمان تجاوز کند؟
شهید داود پاشایی تعبیر «سنگر اسلام» را به کار می‌برد: همیشه در صحنه مبارزه با کفار زمان، از امپریالیست‌ها و منافقان داخلی‌اش دست برنداشته و سنگر اسلام را حفظ کنید.

جای دوری نرویم. شهید فرودگاه بغداد در وصیت‌نامه‌اش لقب «قرارگاه حسین ابن علی» را برگزید و گفت: «امروز قرارگاه حسین ابن علی ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است.» این شهیدان، فرزند مکتبی بودند که امامش می‌گفت: «جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد.» و گفت: «آنهایی که می‌گویند ما ملیت را می‌خواهیم احیا بکنیم، آنها مقابل اسلام ایستاده‌اند، اسلام آمده است که این حرف‌های نامربوط را از بین ببرد. افراد ملی به درد ما نمی‌خورند، افراد مسلم به درد ما می‌خورند. اسلام با ملیت مخالف است.» و گفت: «مردم برای اسلام انقلاب کردند نه برای ملی‌گرایی»

رهبر انقلاب هم در این زمینه بیانی راهگشا دارد. ایشان می‌گوید: امروز مکتبی که به انسان‌ها تعلیم بدهد که باید با این شیطان زر و زور جنگید، وجود ندارد؛ ناسیونالیسم و حس ملیت هم در مقابل آن قدرت قرار ندارد.
رهبر انقلاب: در برابر این دشمنی و این جبهه [استکبار]، این ملّت عزیز و پایدارِ ما نیاز دارند به اینکه هویّت خود را مستحکم کنند… آنچه به یک ملّت و یک نهضت هویّت می‌دهد و قدرت می‌دهد چیست؟ اوّلاً دارا بودن یک زیربنای فکری مستحکم است… دشمن اصلی برای سلطه‌گران، همین زیربنای فکریِ اصلی است که زیربنای اسلامی است؛ این زیربنا از اسلام گرفته شده؛ در بیانات امام به طور مبسوط این زیربنا توضیح داده شده.

رهبر انقلاب در همین سخنرانی نوروزی سال ۱۴۰۲ هسته هویتی ملت ایران را «ایمان مردم» معرفی می‌کند: این استحکام بنیه نظام اسلامی، این قوّت بنیه نظام اسلامی، استحکام درونی نظام اسلامی و ملّت ایران، ناشی از ایمان است. مردم ایران مردم مؤمنی هستند؛ حتّی آن کسانی که ممکن است به چشم به نظر برسد که به بعضی از احکام اسلامی پایبندی درستی ندارند، ایمان قلبی‌شان خوب است؛ به خدا ایمان دارند، به دین ایمان دارند، به قرآن ایمان دارند، به ائمّه‌ی هدیٰ ایمان دارند؛ مردم باایمانی هستند.

ایرانِ خنثی و لابشرط نسبت به اسلام، نمی‌تواند مایه وحدت و قدرت باشد. ایرانی که دوقطبی‌ستیزان قلابی توهم می‌کنند، یا یک آخور مدرن و منظم است یا جایی برای انجام مناسک میان‌تهی؛ که البته بارها به چشم دیده‌ایم که چطور دلبستگان به این دو تلقی از ایران، با هم کنار آمده‌اند و حتی در وجود یک فرد هم این دو گرایش جمع شده است! این ایرانِ بی‌معنا حتی نمی‌تواند تمامیت ارضی‌اش را حفظ کند. چه رسد به آنکه متحد و قدرتمند باشد. برجسته کردن بسیاری از این دوقطبی‌های فرعی، برای کنار زدن و به حاشیه بردن دوگانه‌های اصلی و اساسی مانند الله و طاغوت، استضعاف و استکبار، اسلام ناب و اسلامی آمریکایی، فقر و غنا، دوست و دشمن و … است.

ما با جریاناتی مواجهیم که رسماً اذعان به عبور از دوگانه انقلابی-ضدانقلابی می‌کنند و دوگانه‌های دیگری طرح می‌کنند. این گفتمان، دیگریِ گفتمانیِ خود را نه ضدانقلاب که نیروهای «ضدایران» و «بنیادگرا» می‌دانند. دیگری‌هایی که در واقع جریانات اخیر اصلاح‌طلب آن را طرح و فربه کرده‌اند. منظورشان از بنیادگرا هم نه متحجران غیرسیاسی که انقلابیون سیاسی هستند. کسانی که در این فضای مشوش، تصور می‌کنند هر دوگانه‌ای روی میزشان قرار گرفت، باید از وسط آن را برش بزنند و به موضع برسند، یا کسانی که دو طرف همه دعواها را می‌کوبند، معمولاً بازی می‌خورند و نیروی اصلی جبهه خودشان را هرز می‌دهند.

این دوستان ما اغلب نمی‌توانند با تکیه بر دوگانه‌های اصیل، اتحاد ایجاد کنند و دوقطبی‌های کاذب را کنار بزنند. حال آنکه مخاطب این دستور رهبر انقلاب که «دوقطبی نکنید»، اساساً جبهه ایمانی و انقلابی است. این دستور، به اتحاد درونی جبهه مومنین و مستضعفین و انقلابیون برمی‌گردد و ذیل دوگانه‌های اصیل معنا می‌یابد. نه آنکه یک ذره از حقیقت اسلام کوتاه بیاییم به این هوا که اسلام را «مدیریت تصویر» کنیم و بهانه را از دشمن بگیریم.بهانه‌جویان با خواندن این یادداشت، احتمالا آن را سرِدست بگیرند و به‌عنوان سندی دیگر بر دوقطبی‌سازیِ «بنیادگراها» برای همدیگر ارسال کنند و بگویند باز هم این‌ها اسلام را در برابر ایران قرار دادند! حال آنکه این متن به وضوح اسلام را نیروی اصلی ایران دانسته است. قدرت همین ایران نیز، در توجه به خصلت فرامرزی اسلام است. ایرانی‌گری و ملی‌گرایی به مثابه گفتار اساسی، چگونه می‌تواند لبنان و سوریه و یمن و افغانستان و پاکستان و فلسطین، حتی اروپا و آمریکای لاتین و آسیا را برای جبهه مقاومت علیه استکبار جمع کند؟

لینک کوتاه : https://tahlilerouz.ir/?p=3815

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.