به گزارش تحلیل روز، محمد عبداللهی در یادداشتی نوشت: سال ۱۹۷۵ در یکی از کلیساهای منطقۀ عینالرمانه لبنان مراسم عروسی بود. اتومبیلی با مسلسل حاضران عروسی (از جمله پیر جمیل رهبر حزب فالانژ که سالم ماند) را به رگبار گلوله میبندد و فرار میکند و تا به امروز دربارة این اتومبیل اطلاعاتی وجود ندارد. بعدازظهر همان روز در استادیوم ورزشی در غرب بیروت مسابقة فوتبالی بود. پس از پایان بازی تماشاگران که اکثرا فلسطینی بودند، سوار اتوبوس میشوند تا به اردوگاههای خود بازگردند. یکی از این اتوبوسها از مقابل همین کلیسا که دو ساعت قبل به رگبار بسته شده بود، با پرچم فلسطین و لبنان و سر دادن شعار عبور میکند. جوانان حزب مسیحی افراطی فالانژ، آنها را به رگبار گلوله میبندند و عدۀ بسیاری کشته میشوند. این حادثه، جرقه جنگ داخلی لبنان برای ۱۵ سال میشود. اول با هفت تیر و مسلسل کم کم با آرپیجی و تانک و توپخانه به کشت و کشتار میپردازند. فالانژها حتی «قتل علی الهویه» (کشتار بر اساس اسم) راه میندازند، هر کس اسم مسلمان دارد، بی هیچ جرمی صرفا بخاطر «اسم مسلمان» قتل عام میکنند. در جنگ داخلی ۱۲۰ هزار نفر کشته میشوند، ۱ میلیون نفر آواره و مهمتر از همه: اسرائیل به کمک فالانژها می آید و لبنان را اشغال میکند!
آری! سالها بود در لبنان، مسیحی و شیعه و سنی کنار هم زندگی میکردند. تا اینکه اسرائیل پیدا شد و لبنانی را با لبنانی، لبنانی را با فلسطینی و سوری و.. به جان هم انداختند. و نتیجه شد یک جنگ خانمانسوز بر اثر یک جرقه کوچک.
در هر جامعه ای، شکاف های اجتماعی وجود دارد و طبیعی هم هستند. شکاف های نسلی، جنسیتی، طبقاتی، قومیتی، باورهای فرهنگی، سیاسی و مذهبی و حتی ورزشی. شکاف نسل جدید و قدیم، شکاف دختر و پسر، زن و مرد، قوم الف و ب، طرفداران تیم فوتبال x و y، مسلمان و مسیحی، کاتولیک و پروتستان، شیعه و سنی، مذهبی یا غیرمذهبی، دانشجو و غیردانشجو، کارمند و شغل آزاد، معلم و کارگر، چپ و راست ووو. صدها و بلکه هزاران شکاف میتوان برای یک جامعه تعریف کرد.
این شکاف ها، خطوط رقابت و منازعه در جوامع هستند که میتوانند غیرفعال، نیمه فعال یا فعال باشند. شکاف های اجتماعی از نظر تاثیرگذاری بر زندگی سیاسی دارای مراحل غیرفعال (وجود تفاوت)، نیمه فعال (ایجاد هویت گروهی)، فعال (سازماندهی و برخورد) هستند.
وقتی یک جامعه در معرض بحران قرار میگیرد که شکاف ها و تفاوت های طبیعی به ناگاه فعال شوند و به مرحله دشمنی برسند. آنگاه مردم همدل و یکرنگ دیروز که بی هیچ مشکل و کینه ای زندگی میکردند، همه در مقابل یکدیگر صف می بندند. هموطن با هموطن، همسایه با همسایه، خواهر با برادر، حتی زن با شوهر رودر روی یکدیگر قرار میگیرند و پیوندهای اجتماعی و دلبستگی های درونی یک جامعه فرو می پاشد. وقتی یک جامعه از درون دچار بحران شد، حال هر دشمن خارجی که خود عامل طراحی این شکاف افکنی بوده یا فرصت طلب است وارد میدان میشود و ضربه نهایی را بر فرق کشور هدف فرود می آورد.
از بدو انقلاب تا دهه هفتاد، تقریبا هیچیک از شکاف های اجتماعی ایران فعال نبود. دولت اصلاحات آمد و به ناگاه شکاف فارس و ترک و کرد و لر، شکاف چپ و راست، شکاف جمهوریت و اسلامیت، شکاف مذهبی و سکولار، شکاف ملی گرا و اسلامگرا، شکاف غربگرا و شرق گرا، شکاف چادری و مانتوی، و دهها شکاف خفته یا جدیدالظهور را با جنگ رسانه ای سهمگینی فعال و ملتهب کرد. شکاف هایی که بعدا روز به روز زیادتر و رنگارنگتر شد. تا زمانی که شکاف باحجاب بیحجاب، با جرقه مرگ یک دختر به شورشهای چندماهه در ایران منجر شد. و در آینده هم ادامه خواهد داشت.
رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان نیروهای مسلح تاکید کردند: «مشغول دشمنیهای جزئی نشوید، به اصلِ «طرّاحی دشمن» توجه کنید. اینها نگاه میکنند برنامهریزی میکنند میبینند اینجا احتیاج است به اینکه یک دعوایی راه بیفتد برای اینکه فلان جا سود ببرند؛ این دعوا را اینجا راه میاندازند برای اینکه مثلاً سودش را آنجا ببرند!»
جامعه ایران به لطف دشمنان خارجی و خائنان یا جاهلان داخلی، مملو از شکاف های نیمه فعال و فعالی شده که هر لحظه میتواند خاطره عروسی در کلیسای عین الرمانه را زنده کند. چرا که دشمن یکی است و همان دشمنی که جنگ داخلی لبنان را کلید زد، جنگ داخلی سوریه و عراق را هم کلید زد و برای ایران هم همین “طراحی” را دارد. پس روشن است هر فرد یا گروهی که به شکاف ها دامن زند، و بجای دعوت به همبستگی اجتماعی و همدلی واتحاد، ندای تفرقه و خشونت و نفرت جمعی سر دهد، در این «طراحی دشمن» بازی میکند. چه بداند چه نداند. وظیفه ما برای حفظ و کارامدسازی جمهوری اسلامی، تقلیل و کمرنگ کردن شکاف ها با بیشترین دقت و عطوفت اجتماعی در عین حفظ هویت اسلامی و توحیدی جامعه ایران است.
پایان پیام/