تحلیل روز/ محمد ایمانی: پس از وقوع اعتراضات محدود در کانادا و هنگامی که برای سرکوب، وضعیت اضطراری اعلام شد، جاستین ترودو نخستوزیر گفت: بانکهای کانادا حساب معترضان مظنون به تأمین مالی اعتراضات را مسدود و بیمه خودروهای مورداستفاده را معلق میکنند. اعتراض با اشغال و بندآوردن خیابانها فرق دارد. زور کردن به تغییر سیاستهای عمومی، امری نگرانکننده است. اینکه جایی را اشغال کنیم، آن هم به شکلی مخرب و بالقوه خطرناک، با اعتراض فرق میکند.
سپس وزیر دارایی کانادا درباره تبعات اقتصادی ماجرا هشدار داد: دولت آمریکا، ما را برای جمعکردن سریع اعتراضات تحتفشار قرار داده بود؛ زیرا تجمعات ممکن بود بر زنجیره تأمین کالاها اثر منفی بگذارد. مدیران بانکها هم هشدار داده بودند که تجمعات موجب خواهد شد شهرت کانادا بهعنوان مکانی امن برای سرمایهگذاری زیر سؤال برود.
نخستوزیر انگلیس هم اعتقاد مشابهی داشت: اصلاً پذیرفتنی نیست که زندگی مردم، با تظاهرات «اقلیتی خودخواه» مختل شود؛ فرماندهان پلیس از حمایت کامل من برای سرکوب برخوردارند. مردم بهاندازه کافی از این هرج و مرجها رنج بردهاند و کسانی که قانون را میشکنند، باید قدرت پلیس را احساس کنند. آنها باید از قدرت قانون بترسند.
همچنین وزیر کشور آلمان در موردی مشابه گفت: بستن خیابانها، جان انسانها را به خطر میاندازد. این را ما در این هفته به طرز وحشتناکی در برلین دیدیم. پلیس آلمان حمایت کامل من برای برخورد سخت و خشن با این دست معترضان را دارد.
هنگامی که ۲۵ نفر در آلمان صرفاً بهعنوان «مظنون به برنامهریزی برای حمله به پارلمان» دستگیر شدند، وزیر کشور آلمان گفت: «آنها متهم به توطئه برای کودتا هستند. این، تهدیدی تروریستی است و کشور آلمان آن را نمیپذیرد. با تلاشهای براندازانه بهشدت برخورد میکنیم».
خسارتهایی که اغتشاشگران ظرف چند ماه گذشته به اموال عمومی زدند، بالغ بر ۱۷۰۰ میلیارد تومان برآورد شد. اما خسارت وارده در قالب تحمیل تعطیلی و رکود، تضعیف بنیه اقتصاد کشور، افزایش ریسک اقتصادی و تضعیف ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی، بسیار بیشتر از میزان خسارت به اموال عمومی است.
جرم متهمان اغتشاشات، فقط شرارت و جنایت و راهبندان و ارعاب مردم نیست. صحنه گردان های سیاسی و رسانه ای ماجرا، متهم به نقش آفرینی در نقشه جنگ اقتصادی دشمن هستند.
دشمن در جنگ اقتصادی از مسیر تحریمها نتوانست موفق شود و اذعان به شکست فاحش حداکثری کرد. آنها نگران بودند که ایران ظرف چند سال بتواند به مدار شتابان پیشرفت برگردد؛ همچنان که دولت توانست در همین یک سال، به طور نسبی بر برخی چالشهای غلبه کند؛
افزایش صادرات نفتی و غیر نفتی، کاهش کسری بودجه، تسویه حدود یکصد هزار میلیارد تومان بدهی دولت قبل، کاهش نرخ تورم از ۶۰ به ۴۰ درصد در شهریورماه -قبل از آغاز اغتشاشات)؛
دو برابر شدن خرید تضمینی گندم و کاهش واردات، تأمین امنیت غذایی با وجود بحران جهانی گسترده، نهایی کردن پروژههای مهمی مانند تأمین آب خوزستان و همدان و کردستان، موفقیت در مهار کرونا که نقش مهمی در رکود و تعطیلی کسبوکارها داشت، پیشبرد برنامههای مهم فضایی و ماهوارهای و موشکی، مدیریت تولید و مصرف برق در کشور و عبور از تابستان بدون قطع برق برخلاف دو سال گذشته، بازگرداندن ریل اقتصاد از رکود به رشد ۴ درصدی، و…
فتنه اخیر، هر چند رنگ و بوی سیاسی داشت، اما در حقیقت فرصت پیشرفت و اقتدار اقتصادی ایران را هدف گرفته بود و متهمان رسانه ای و سیاسی پروژه، در جنگ علیه معیشت مردم و به چالش کشاندن آن، با اتاق جنگ دشمن همکاری کردند. آن هم با شعار «زندگی!»