بعد از نقشآفرینیهای مسجد در صدر اسلام، در کشور خودمان هم کارکردها و اثرگذاریهای بسیاری از این پایگاه دینی دیدهایم. در برهه انقلاب اسلامی و در ابتدای مبارزات، مساجد کانون تجمعات و بصیرتافزاییهای انقلابی بود. سپس در دوران دفاع مقدس، مساجد پایگاه اعزام نیروها و از همه مهمتر پشتیبانی از جبهههای نبرد شد. این روزها در بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل و ویروس کرونا هم این مساجد هستند که جوانان را بسیج و کمکهای مردمی را جمعآوری میکنند تا ضعفهای نهادهای دولتی را جبران کنند.
البته این روزها از هزاران مسجد کشور شاید بتوان گفت نیمی دارای چنین کارکردهایی هستند و باقی مساجد تنها یک نمازخانه هستند؛ نمازخانهای که گاه مشابه فضاهای بینراهی است و امام جماعت هم ندارد. حضور جوانان در مساجد کمرنگ شده و این خانههای خدا به محلی برای حضور مسنترها و بازنشستهها تبدیل شده؛ طوری که میشود آن را «محل عبادت پیرمردها» لقب داد. البته دلایل بسیاری برای این کماقبالی جوانان وجود دارد؛ مانند ایجاد محلهای موازی مثل فرهنگسراها، سراهای محله و … اما مهمترین دلیل را میتوان کمکاری مساجد و منفعل شدن آنها دانست.
مساجدی که روزی انقلاب را مدیریت میکردند، پشتیبان جبههها بودند و یا در زمان بروز حوادث طبیعی به جنب و جوش میافتادند، در باقی ایام سال به خواب زمستانی رفتهاند و رمقی ندارند. این بیحس و حالی در مساجد کشور، در حالی است که مساجد، ۲۴ نهاد را بالای سر خود میبینند که هرکدام خود را مسئول بخشی از امور مسجد میدانند.
دفاتر نمایندگان ولی فقیه در استانها، ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی و هنری مساجد، سازمان بسیج مستضعفین، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان تبلیغات اسلامی، شهرداری به صورت مستقیم و وزارت کشور، سازمان بهزیستی، هلال احمر، کمیته امداد امام خمینی (ره)، وزارت نیرو، نهاد کتابخانهها، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، نیروی انتظامی، قوه قضاییه، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، سازمان دارالقرآن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، قرارگاه خاتم الانبیاء (بنیاد برکت)، بنیاد خاتم الاوصیاء، آستان قدس رضوی، ستاد مردمی اعتکاف، معاونت تبلیغ حوزههای علمیه و دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به صورت غیرمستقیم در مساجد حضور و فعالیت دارند، اما هیچکدام از ایننهادها حاضر نیستند مشکلات مساجد را گردن بگیرند و نسبت به ضعفهای مساجد در سطح کشور پاسخگو باشند. گویی مسجد گوسفند قربانی شده است که هر تکهای از گوشت آن را یک نهاد برده است، اما هیچکدام زیربار نمیروند که هزینهاش را بپردازند.
مقام معظم رهبری معتقدند که امام جماعت مدیر طبیعی مسجد است، اما روند چیدمان نهادهای مسئول در مساجد و بودجهریزی به گونهای است که امام جماعت یک مدیر بیپول است و بدون هیچ پشتوانهای کار میکند. مساجدی که فعالند و توانستهاند قدمی بردارند و رونقی دارند، طوری که جوانان هم به مسجد میآیند و صفوف نماز پرشور است، همگی با همت امام جماعت و از همه مهمتر توان و تلاش او برای استفاده از کمکهای مردمی است. در حالی که سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف و امور خیریه، دفاتر نمانیدگان ولیفقیه در استانها، شهرداری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قالب ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی و هنری، بودجه دولتی برای مساجد میگیرند؛ بودجهای که ریالی از آن به دست امام جماعت نمیرسد.
امام جماعت مساجد، طلبهای است که همه میگویند «تو مدیر مسجد هستی» اما خودش پول و اختیاری ندارد و بالهای زیرمجموعهاش پول دارند که آنها هم وظیفه دارند، آن پول را خرج برنامههایی کنند که از نهادهای بالادستی به آنها ابلاغ میشود. این طلبهها گلایه دارند چرا وقتی ما بخشی از کمکاریهای دولت را جبران میکنیم، دولت بودجه را مستقیم به ما نمیدهد و همواره دست ما را جلوی مردم دراز میکند.
این ضعفها و تشتت نهادهای مسئول در مساجد، علت اصلی افول این نهادهای دینی و مذهبی در کشور است. ماجرایی که شاید این ضرورت را بیش از پیش نشان دهد که باید یک بار برای همیشه یک نهاد رسمی، با حکم مجلس شورای اسلامی یا شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئولیت مساجد را در سطح کلان برای یکپارچهسازی این شبکه عظیم به دست بگیرد تا با یک برنامهریزی دقیق و اصولی و مدون، موجب ظهور و بروز مجدد آنها شود.