• امروز : شنبه - ۱ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 12 - شوال - 1445
  • برابر با : Saturday - 20 April - 2024
8

دراجتماع ولایت عشق چه گذشت؟/اجتماع خانوادگی در اعتراض به فیلم عنکبوت مقدس

  • کد خبر : 3103
  • 22 خرداد 1401 - 8:51
دراجتماع ولایت عشق چه گذشت؟/اجتماع خانوادگی در اعتراض به فیلم عنکبوت مقدس
از مادری پرسیدم برای چه آمده؟ با چند بچه قدونیم‌قد، در آن گرما، اما عاشقی بهانه می‌خواهد و عاشق درپی بهانه است. می‌گفت در پی اهانت‌هایی که به ساحت مقدس امام رضا( ع) شده بود من و بچه‌ها تصمیم گرفتیم با همین پیاده‌روی و جمع شدنمان کاری بزرگ انجام داده باشیم تا به دشمنان نشان دهیم که چقدر تعداد محبان و دوستداران امام رضا (ع) زیاد است.اجتماع امام رضایی ها پراز حاشیه های دیدنی بود.

تحلیل روز: چند وقتی است که زمزمه‌هایی از حماقت عده‌ای بی‌هنر، طوفانی در میان مردمان مسلمان و غیور ایرانی به پا کرده‌است. از کنار توهین به مقدسات نمی توان به راحتی گذشت.مردم ما همان مردمی هستند که برای بدست آوردن اسلام مقابل حکومت ظالم ایستادند و برای حفظ ایمان و عزت، هشت سال دلیرانه جنگیدند و حالا چگونه ممکن است در مقابل چنین توهین بزرگی سکوت کنند؟!مردمان ما نسل حاج قاسمی هستند که داعش را به زانو درآورد. همان مدافعان حرمی که برای درآوردن چشم‌های ناپاک حرامیان پرچم سرخ شهادت برافراشتند.

از همان روزهای نخست انتشار پوستر فیلم توهین‌آمیز عنکبوت مقدس که بیانگر محتوای پوچ و بی‌اساس آن است،مردم به طرق مختلف در گوشه و کنار کشور اعتراضات خود را بیان کردند. سخنرانی، پوستر، توئیت در فضای مجازی، در محافل جمعی و دور همی ها، همه و همه فرصتی شده بودند تا مردم ساکت ننشینند. اطلاعیه ستاد مردمی برگزاری اجتماع ولایت عشق در میعادگاه دانشگاه تهران فرصت مناسبی برای اعتراض دسته‌جمعی ولایت مداران و دوستداران اهل‌بیت(ع) بود.

*حال و هوای امسال جور دیگری است

جمعه روز کنار هم بودن خانواده است تا پدرها و مادرها خسته از فعالیت هفتگی، در کنار دلبندان شان باشند و گاه برای آنکه خستگی طول هفته را از تن به‌در کنند به گردش و تفریح بروند.جمعه این هفته یکی از روزهای دهه کرامت بود. ده روز خاص به نام امام رئوف و خواهر مهربانش حضرت معصومه (س).روزهایی که در سرتاسر ایران جشن و شادی برپاست و مردم با شربت و شیرینی سعی می‌کنند ارادتشان را ابراز کنند. اما دهه کرامت امسال با سال‌های گذشته خیلی فرق دارد. امسال همه جا امام رضایی تر شده و حال‌وهوای مردم جور دیگری است.

*همه عالم زیر پرچم امام رئوف

یکی از مسئولین برگزاری مراسم آن را فرصتی برای حضور مردم و عاشقان امام رضا(ع) معرفی کرد و گفت:« این مراسم برای حضور امام رضایی‌ها برگزار شده است تا با توجه به توهین فیلم عنکبوت مقدس نشان دهیم امام رضا(ع) را دوست داریم و به این راحتی‌ها از توهین به ساحت مقدسش سکوت نخواهیم کرد.» وی گفت:« این امام آن‌قدر رئوف است که بتواند همه مسلمان‌ها و غیرمسلمان ها را زیر پرچمش قرار دهد.»

*آنجا همه امام رضایی بودند

حال‌وهوای دانشگاه تهران و محلی که همیشه میعادگاه نماز جمعه است، به‌حدی امام رضایی شده بود که برای لحظه‌ای احساس کردم آن‌جا مشهد است و من در حرم ایستاده‌ام. مثل همیشه که کنار رواق مشرف به گنبد طلایی صحن اسماعیل طلا، دست زیر چانه‌ام می زدم و با چشم‌های خیس گنبد و گلدسته‌ها را نگاه می‌کردم.دستگاه‌های بزرگی که برای ضدعفونی کردن فضای متراکم از جمعیت، گلاب ناب بر روی مردم می‌پاشید، تداعی عطر حرم بود و خنکای آب آن یادآور سقاخانه‌ای که مردم همیشه شیشه‌های بزرگ را به تبرک از آن پر می‌کنند. هر طرف سر برمی‌گرداندم، رقص پرچم‌های سبز و سفید یا امام رضا(ع) بود و شاخه‌های رنگارنگ گل. سربندها هم که نه زن و مرد می‌شناخت و نه سن‌وسال، برای همه بود.آخر آن‌جا همه امام رضایی بودند.

*حسین هم از تبار سلام فرمانده بود

حسین چهارده سال داشت. سربند یا امام رضا(ع) بسته بود و آن‌قدر با صلابت پرچم ما ایستاده‌ایم را در دست گرفته بود و با همه توانش تکان می‌داد که احساس کردم سال‌های دهه ۶٠ است. همان روزهای ناب دفاع مقدس که رزمنده‌ها با نوای ای لشگر صاحب زمان(عج) راهی میدان می‌شدند. حرف‌های حسین هم بوی جهاد می‌داد:«آمده‌ام تا بر دهان آن‌هایی بزنم که این فیلم را ساخته‌اند.» می‌گفت:« بااینکه فصل امتحانات است و او هم امتحان دارد اما آمده‌است تا نشان دهد نوکر امام رضا(ع) است و هیچ‌کس جرات ندارد به آقایش ناسزا بگوید.حرف آخرش هم شنیدنی بود:« ان‌شاءالله امام‌زمان(عج) همین جمعه ظهور کند و چشم ما به جمالش روشن شود.» می‌دانستم. معلوم بود.هم صلابتش هم رجزخوانی اش. حسین هم از تبار سلام فرمانده بود.

*میهمان نوازی امام رئوف زبانزد است

تعداد زیادی از میهمانان امام رضا (ع) کودکان و نوجوانان بودند و شیرخوارانی که با سربندهای سبز در کالسکه ها خوابیده و یا در آغوش مادرانشان آرام گرفته بودند. حضور خانواده‌ای با سه‌فرزند توجه مرا به خود جلب کرد. فرزند کوچک خانواده به‌شدت بی‌تابی می‌کرد.پدر همه را به بیرون مراسم هدایت کرد و وعده بازی و سرگرمی به بچه‌ها داد. به نظر می رسید آن‌طرف‌تر خبری باشد . به دنبالشان رفتم. مقابل محل برگزاری مراسم، زمینی بود که دنیای کوچکی از بازی برای بچه‌ها درست کرده بودند.

من که سال‌هاست از کودکی‌ام گذشته هیجان‌زده شده بودم. نمی‌دانستم به کدام طرف بروم. یک طرف سفال بود و گل‌بازی، آن طرف مارو پله. از سویی نوای سلام فرمانده به گوش می‌رسید و از سوی دیگر جیغ و فریادهای نوجوانانی که با هیجان دوستانشان را برای برنده شدن در مسابقه تشویق می‌کردند. روبه‌رو هم دیواری سفیدرنگ از کاغذ برای بچه‌ها درست کرده بودند تاکودکان امام رضایی با قلم موها و کاسه‌های رنگی که برروی میز گذاشته بودند بیایند و حرف ها و نقش‌های دل را بر روی صفحه سفید کاغذ بنشاند.

*برنامه های شاد برای میهمانان کوچک امام رضا (ع)

به گفته معاونت اجتماعی سازمان فرهنگی‌هنری شهرداری تهران یک سری برنامه‌های جانبی میدانی برای خانواده‌های شرکت‌کننده ها تدارک دیده شده است که جنبه تفریحی و سرگرمی دارد. هدف از این برنامه ها که در کنار مراسم اصلی انجام می شود ایجاد فضایی شاد و مفرح برای خانواده هاست. وی معتقد است بچه‌ها به دلیل بزرگی و طولانی بودن زمان مراسم ممکن است خسته شوند و سرگرم بودن آن‌ها می‌تواند لذت بردن از مراسم را برای همه خانواده‌ها صد چندان کند.

*عاشقی بهانه می‌خواهد

از مادری پرسیدم برای چه آمده؟ با چند بچه قدونیم‌قد، در آن گرما، عصر جمعه. اما عاشقی بهانه می‌خواهد و عاشق درپی بهانه است. می‌گفت در پی اهانت‌هایی که به ساحت مقدس امام رضا( ع) شده بود من و بچه‌ها تصمیم گرفتیم با همین پیاده‌روی و جمع شدنمان کاری بزرگ انجام داده باشیم تا به دشمنان نشان دهیم که چقدر تعداد محبان و دوستداران امام رضا (ع) زیاد است. شاید در مدت کرونا نتوانستیم به زیارت آقا برویم اما با این تجمع و با این اعتراض عشقمان را به اماممان نشان می‌دهیم و به دنیا می‌گوییم که کسی نمی‌تواند به امام رضای ما توهین کند. او معتقد بود با همین قدم‌هایی که برمی‌دارند شاید حرکت کوچکی در این راه انجام دهند و بتوانند خودشان را به جمع امام رضایی‌ها برساند.نقاشی و رنگ آمیزی بچه ها تمام شده بود و باید با مادر خداحافظی می کردم.

*دشمن ترسیده که توهین می کند

بچه‌ها! امام رضا(ع) صدای مارو می‌شنوه یا نمی‌شنوه؟ می‌شنوه دستاتون رو بالا بیارید. عمو روحانی در دلش حرفی زد، بچه‌ها شنیدید؟همه گفتند:«نه!» امام رضا شنید؟ همه گفتند:«بله!» سر و صدا ی بچه ها همه‌جا رو پر کرده بود و مسبب این‌همه شادی و سروصدا، دو برادر روحانی بودند. حاج‌آقا ارشادمنش و حاج‌آقا شاکری که از فرهنگسرای عطار در منطقه ۱۰ آمده بودند. از شعر و نقاشی گرفته تا سرود و بازی‌های پرهیجان، همه و همه در راستای تولی و تبری بود؛ دوستی با دوستان اهل‌بیت(ع) و دشمنی با دشمنان ایشان.اجرای سرود سلام فرمانده هم در میان برنامه‌هایشان به چشم می‌خورد.سرودی که این روزها کم غوغا نکرده است.

درباره آن پرسیدم و این‌که اجرای این سرود چه نقشی در به جوش آوردن خشم دشمنان داشته‌است؟

شاکری گفت:« طبیعی است. وقتی یک حرکت مثبت و کاری به این خوبی اتفاق می‌افتد و می‌بینند ما با این قدرت می‌آییم نتیجه همین می‌شود. وقتی دو نفر هم با هم‌ منطقی صحبت می‌کنند، اگر کسی دراین‌میان کم بیاورد معمولاً توهین می‌کند و جدال به راه می‌اندازد .عجیب نیست که آن‌ها هم احساس ضعف کرده‌اند و کم آورده‌اند و می‌خواهند آن را با توهین کردن جبران کنند و مردم آمده‌اند تا مثل همیشه ثابت کنند عشق اهل‌بیت(ع) در دل‌هایشان است و بی‌تفاوت نیستند.»

وی که مؤسس مدارس مسجد محور در تهران است در مثالی گفت:« موش‌های گوشت‌خواری در جبهه بودند که یکی دو تای آن‌ها شبانه به چادر ها حمله می‌کردند و نیمچه گازی از رزمندگان می‌گرفتند. اگر تکان می‌خورد می‌فهمیدند که زنده‌است و برمی‌گشتند، اما اگر تکان نمی‌خورد، خیال می‌کردند سنگر مرده‌هاست و بقیه موش‌ها هم می آمدند و بدن‌ها را می‌خوردند. گاهی دشمن توهینی می‌کند، اگر ببیند بی‌تفاوت هستیم، بقیه کارهایش را ادامه می‌دهد، اما وقتی می‌بیند محکم می‌آییم و وارد میدان می‌شویم ان‌شاءالله آن‌ها هم می‌ترسند و قطعا ترسیده‌اند که کارشان به توهین رسیده‌است.»

*کلامی از جنس نور

ما ملتی شهیدپروریم و یاد و نام شهدا همیشه به مجالس و محافلمان رنگ‌وبوی دیگری می‌بخشد. این‌جا هم در کنار تمام بازی‌های پرجنجال و پرهیاهوی کودکانه،یاد شهدا برقرار بود. در گوشه‌ای خانمی ایستاده بود و دو جعبه پر از کاغذهای لوله شده در مقابلش قرار داشت؛ یکی فال شهدا و دیگری کلام امام رضا(ع)، تا هم یادی از شهدا در دل‌ها بیاندازد و هم کلامی از امام رضا(ع)را تقدیم دوستدارانش کند. می گفت:«بخشی از وصیت‌نامه‌های شهدا را نوشته‌ایم و کلامی از امام هشتم (ع). مردم نیت می‌کنند و یکی را برمی‌دارند.» از اتفاقات جالبی که برایش افتاده تعریف می‌کند، از خانمی که ارادت ویژه‌ای به شهید هادی داشته و فال او برایش آمده. از ارادتمند شهید حاج امینی و وصیت شهید به او. و از خانمی که با خواندن کلام امام (ع)اشک از چشمانش جاری شده بود و می‌گفت:«من خیلی خشمگینم و دقیقاً جمله امام رضا علیه‌السلام درباره همین خصلت برایم امده است.»

دلمو به پنجره ات گره زدم دارم میرم

دوست دارم تا برمیگردم گره هامو وا کنی

دیدنی زیاد بود و شنیدنی فراوان. اما این زیارت هم به پایان خود رسیده بود و من باید دلم را می گذاشتم و می رفتم. مثل روزهای حرم که به امید دوباره آمدن، دل را در صحن‌ها و رواق‌ها و در کنار شبکه های پنجره فولاد جا می گذاری و می روی. واینجا هم به امید سلامی دوباره سلام دادم.

هنوز نوای یا امام رضا(ع) در گوشه‌گوشه‌ دانشگاه تهران شنیده می‌شد. صلوات خاصه امام رضا(ع) را هم خواندیم و من با چشمان بارانی و درحالی‌که نوای سلام فرمانده توسط کودکان و مادرانشان تا درب خروجی دانشگاه خوانده می‌شد همنوا با عاشقان ولایت از دانشگاه تهران خارج شدم.

لینک کوتاه : http://tahlilerouz.ir/?p=3103

برچسب ها

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.