عبدالباسط انصاری: پس از بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولان نظام و حمایت از جهتگیری کلی دستگاه دیپلماسی در مذاکرات، دور تازهای از اعمال فشار و فضاسازی با هدف تغییر رویکرد تیم مذاکرهکننده ایرانی شکل گرفت. اخیرا تعدادی از سیاسیون و چهرههای رسانهای جریان اصلاحطلب مدعی شدند خروج سپاه پاسداران از لیست FTO در آخرین دور مذاکرات عراقچی در دولت قبل پذیرفته شده بود و تعلل و بیبرنامگی تیم مذاکرهکننده جدید سبب شد آمریکا در این زمینه دچار تردید و عقبگرد شود. این گزاره تا جایی تکرار شد که حتی فردی مانند علی جنتی، وزیر مستعفی ارشاد دولت یازدهم که مدتها در رسانهها خبری از وی نبود، به تکرار آن پرداخت. حدود یک ماه قبل بود که والاستریت ژورنال به نقل از منابع غربی حاضر در مذاکرات، از خروج نام سپاه از لیست تروریستی به ازای هدف قرار ندادن مقامات آمریکایی بر سر انتقام ماجرای شهادت سردار سلیمانی خبر داده بود که ظاهرا مورد موافقت تیم مذاکرهکننده قرار نگرفته بود. چند روز قبل دور جدید فضاسازیها توسط علی واعظ، مدیر میز ایران در گروه بینالمللی بحران رقم خورد که با تایید خبر والاستریت ژورنال مدعی شد در پیشنهادی که به عراقچی شده بود نیز تاکید بر مذاکرات منطقهای برای دوران پس از احیای برجام در دستور کار بوده است. واعظ همچنین گفته است تیم جدید به علت سرسختی در مذاکرات امتیازات بیشتری در حوزه رفع تحریمها و راستیآزمایی به دست آورده است.
- هماهنگی مثلث قدیمی!
حامیان دولت سابق و سیاسیون و رسانههای اصلاحات در پس احیای برجام به دنبال اثبات ایده نهچندان موفق خود در زمینه تعامل با دنیا و طلبکار شدن در فضای داخلی هستند. تیم گروه بحران نیز که متهم به روابط نزدیک با صهیونیستها و تصمیمسازی برای تیم قبلی در زمان امضای برجام است، به دنبال نشان دادن شرایط مساعد برای ایران است و اهداف دیگری در پس صحنه دنبال میکند؛ اهدافی که شامل مقصرنمایی از سپاه پاسداران در زمینه عدم احیای برجام و شکست مذاکرات، بیبرنامگی و توقعات نابجای تیم مذاکرهکننده و سختگیری رهبری و عدم اهمیت ایشان به مشکلات اقتصادی مردم و در عین حال حسن نیت(!) آمریکاییها در احیای برجام است. در همین حال پایگاههای فارسیزبان اپوزیسیون در چند هفته اخیر با برجسته کردن مخالفت جمهوریخواهان و اسرائیلیها با احیای توافق، در یک بازی تکراری هم سعی بر مثبتنمایی از وضع احیای مذاکرات به علت اینگونه مخالفتها داشتند و هم سعی بر مقصرنمایی از رهبر انقلاب و سپاه پاسداران در مساله به نتیجه نرسیدن مذاکرات. این خط تحلیلی به گونه برجستهای در شبکهها و پایگاههای اپوزیسیون همچون بیبیسی فارسی، ایران اینترنشنال، رادیو فردا، صدای آمریکا و… پیگیری و القا شد. در شرایطی که با افزایش قیمت نفت و افزایش فروش نفت به یکونیم میلیون بشکه در روز و بازگشت بیش از ٨٠ درصد وجه حاصل از آن، تنگنای ارزی و درآمدی خزانه کمتر شده و ایران به موقعیت بهتری دست یافته است، آمریکا نیز هیچ تعهد قطعی به رعایت حقوق ایران در برجام نداده است و هیچ تضمین قابل اتکایی مبنی بر عدم خروج مجدد از برجام یا کارشکنی در اجرای عملی آن نداده است، هماهنگی مثلث فوق در اصرار بر احیای سریع و شتابزده برجام، جای تامل دارد. - مانع اصلی چیست؟
مانع اصلی عدم احیای برجام، آمریکاست. دولت آمریکا مادام که دست از مذاکره بر مبنای منطق زمان گریز (زمان لازم برای ساخت بمب اتم بر مبنای مقدار اورانیوم غنیشده در دسترس)، پروندهسازی برای ایران و گره زدن برنامه هستهای ایران به مسائل منطقهای برندارد، خبری از احیای برجام نخواهد بود. افزون بر آن باید گفت در عمل حتی با وجود تضمین دادن آمریکا نیز امکان عدم کارشکنی آمریکا در انتفاع ایران از منافع اندک برجام و عدم خروج مجدد از توافق، قطعی نیست. در اوج اجرای برجام در سالهای ٩۶-٩۴ نیز آمریکا هم در روابط بانکی ایران اخلال ایجاد کرد و هم در سرمایهگذاری خارجی در ایران به طوری که رقم سرمایهگذاری خارجی با وجود اجرای برجام در سال ٩۵، حتی به میزان سال ٩١ در دولت دهم هم نرسید. - راهکار نهایی در راند آخر
راند آخر مچاندازی آمریکا و ایران در مذاکرات هستهای، اقتضائات خود را میطلبد. رویکرد منطقی دولت فعلی در گره نزدن تمام امور به مذاکرات و کوتاه نیامدن از حقوق قطعی ملت ایران، نقطه قوت آن بوده است اما برای ادامه موفق این سیاست، دولت با موانعی مواجه است.
عدم مشاهده تغییرات معیشتی محسوس در جامعه و کارشکنی مثلث اصلاحات- اپوزیسیون- آمریکا، خاصه با جنگ شدید روانی و رسانهای، از موانع دولت در این مسیر است. از طرف دیگر برای عادی شدن پرونده هستهای، ایران تا مرداد ١۴٠۴ باید قطعنامه ٢٢٣١ سازمان ملل را که برجام ضمیمه آن است اجرا کند و متاسفانه با توجه به تعهدات بلندمدت تیم ظریف در دولت قبل، برای عادی شدن پرونده هستهای، ایران ناگزیر از احیای برجام است، که البته با فرض احیای برجام و اجرای آن، باز هم هیچگونه تضمینی مبنی بر پروندهسازی جدید علیه برنامه هستهای ایران وجود ندارد. در بلندمدت راهکار و افق روشنی نمیتوان متصور شد اما در کوتاهمدت برای احیای برجام و استفاده ایران از منافع مالی اندک آن، اهرم برگشتپذیری سریع برنامههای غنیسازی سطح بالای کشور میتواند تا حدی موثر باشد. هر توافقی برای احیای برجام، باید شامل راستیآزمایی، امکان برگشتپذیری سریع و عدم پیوند با مسائل نظامی و منطقهای باشد، تا انتفاع از اندک منافع موجود در برجام و تداوم اجرای آن تا اتمام مهلت زمانی، تعهدات را تضمین کند.
بایدن باید برجام را احیا کند!
روزنامه آمریکایی «شیکاگو تریبون» طی گزارشی تحلیلی با عنوان «بایدن باید توافق هستهای ایران را احیا کند» با اشاره به اقدام رئیسجمهور سابق آمریکا در خروج از برجام، نوشت: دونالد ترامپ از منتقدان سرسخت توافق هستهای سال ۲۰۱۵ ایران بود که در زمان باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا مذاکره شد.
در ادامه این گزارش به نوشته «استیو چپمن» با اشاره به لفاظیهای ترامپ برای توجیه خروجش از توافق و اتهامزنیها علیه برنامه هستهای صلحآمیز ایران، آمده است: به همین دلیل، او سال ۲۰۱۸ گفت «در مدت کوتاهی، دولت پیشرو حامی تروریسم در آستانه دستیابی به خطرناکترین سلاحهای جهان خواهد بود». او به عنوان رئیسجمهور دوشاخه را کشید و چه تفاوتی ایجاد کرد. روز پنجشنبه، گروهی متشکل از ۴۰ کارشناس تسلیحات هستهای بیانیهای صادر کردند که در آن تخمین زدند امروز تهران تنها به یک یا ۲ هفته نیاز دارد تا اورانیوم با درجه تسلیحاتی کافی برای ساخت بمب اتم تولید کند. (در حالی که) طبق این توافق (برجام)، این مساله یک سال زمان میبرد.
شیکاگو تریبون با اذعان به پایبندی ایران به مفاد برجام مینویسد: «منتقدان اوباما پیشبینی کرده بودند که ایران به تعهدات خود عمل نخواهد کرد اما آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها تأیید کرد ایران آنچه را که توافق ضروری میکرد انجام داده است. حتی زمانی که ترامپ از توافق کنار کشید، نتوانست هیچ نقضی را شناسایی کند. دولت (آمریکا) خودش پایبندی ایران را تایید کرده بود».
به نوشته این رسانه آمریکایی: «با این حال، پس از اینکه ایالاتمتحده تعهد خود را زیر پا گذاشت، ایران نیز به همین ترتیب عمل کرد. از زمان خروج ترامپ، این کشور غنیسازی اورانیوم خود را افزایش داده، بازرسان بینالمللی را از دسترسی به فیلمهای نظارتی محروم کرده و سانتریفیوژهای پیشرفته نصب کرده که همه اینها نقض برجام است. این چیزی نبود که ترامپ وعده داده بود. او به آمریکاییها اطمینان داد «ما با متحدان خود برای یافتن راهحلی واقعی، جامع و پایدار برای تهدید هستهای ایران کار خواهیم کرد و ایران بزودی در برابر تحریمهای جدید تسلیم خواهد شد». نباید برای کسی از فهمیدن اینکه او مزخرف میگفت، جای تعجبی باقی بماند».
در ادامه این گزارش با اشاره به استدلالهای ادعایی در مخالفت با برجام، آمده است: مخالفان این توافق گفتند چون مفاد مختلف آن فقط ۱۰ یا ۱۵ سال دوام داشت، ایران در نهایت قادر به دستیابی به بمب اتم خواهد بود اما ترامپ فقط به این روند سرعت بخشید. انتقاد دیگر از این توافق این بود که ایران را از حمایت از گروههای تروریستی یا آزمایش موشکهای جدید بازنمیدارد. حل یک مشکل بخوبی حل چند مشکل نیست اما از حل هیچیک بهتر است. به نوشته شیکاگو تریبون، ترامپ فقط سیاستی را اتخاذ نکرد که شکست میخورد، او همچنین مانع هرگونه اصلاح توسط جانشین خود شد. در وهله اول، تصمیم ترامپ باعث دلسردی ایران از دستیابی به هرگونه توافقی با واشنگتن شد و آنها از خود پرسیدند «چرا با شرایط یک رئیسجمهور موافقت کنیم، اگر این احتمال وجود دارد که رئیسجمهور بعدی آن را پاره کند؟» ترامپ همچنین راه دیگری برای جلوگیری از احیای توافق ابداع کرد. یک سال پس از خروج او، دولت وی انتخاب کرد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی قرار دهد که تحریمهای خاصی را ایجاد میکند که قبلا مختص گروههای غیردولتی بود.
طبق این گزارش، «این در حال حاضر مانع اصلی توافق جدید است، زیرا تهران اصرار دارد این نامگذاری لغو شود در غیر این صورت، ایران بیشتر از زمان پس از خروج ترامپ تحت تحریمها قرار خواهد داشت. دولت بایدن تاکنون تمایلی به لغو این نامگذاری نشان نداده است. ظاهرا نمیخواهد به جمهوریخواهان فرصتی بدهد تا ادعا کنند نسبت به تروریسم نرم است اما جورج دابلیو بوش که هرگز متهم به نرمش در قبال تروریسم نشد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان یک گروه تروریستی ثبت نکرد، زیرا دلیل قانعکنندهای برای این کار وجود نداشت». در انتهای این گزارش ذکر شده که «بایدن نباید اجازه دهد این اختلاف جلوی احیای توافقی را بگیرد که مانع تبدیل شدن یک دشمن دیرینه به یک قدرت هستهای شد».