، مهدی سعیدی کارشناس مسائل سیاسی در هفتهنامه صبح صادق نوشت: انتخابات خردادماه ۱۴۰۰ را میتوان سرفصلی در دگرگونی و تحولات درون اردوگاه اصلاحطلبی دانست. اصلاحطلبان هر چند پس از فتنه ۸۸ که تا مرز فروپاشی پیش رفتند، توانستند در سال ۱۳۹۲ با حمایت از حسن روحانی بار دیگر به عرصه سیاسی کشور باز گردند؛ اما آنچه در قالب حمایت همهجانبه از دولت اعتدال تعین یافت، چیزی جز دستهای خالی نبود. محوریترین سیاست رئیسجمهور مورد حمایت اصلاحطلبان، حل مشکلات کشور از طریق دیپلماسی فعال بود که نتیجهای جز کشتی بر گل نشسته برجام نداشت که نه تنها فرصتها را یکی پس از دیگری از کشور گرفت، بلکه معضلات اقتصادی بیشتری را نیز به جامعه تحمیل کرد که حاصل آن گرانیهای افسارگسیخته دو سال پایانی عمر دولت دوازدهم بود! طبیعی بود که حاصل حمایت تمام قد اصلاحطلبان در انتخابات خردادماه تجلی یابد و نامزدهای مورد حمایت این جریان با فاصله فراوان در انتهای جدول رقابتها قرار گیرند!
اما پسلرزههای ناکامی در انتخابات مدتهاست که در درون این اردوگاه آشکار شده است و اصلاحطلبان عملا به پایان راه حکمرانی رسیدهاند. نسخههای آنان نزد افکارعمومی خریداری ندارد و برای ارائه برنامه به منظور اداره کشور نیازمند بازاندیشی و ساماندهی مجدد اردوگاهی هستند. نمونهای از مشکلات پیش آمده را میتوان در اوضاع و احوال این روزهای حزب کارگزاران مشاهده کرد. حزبی که با رویکرد عملگرایانه خود طبیعتاً با کمترین اختلافات باید همراه باشد!
تغییر دبیرکل این حزب و کنارهگیری یکباره غلامحسین کرباسچی پس از بیش از ۲۵ سال و جانشینی حسین مرعشی، به خوبی عمق اختلافات ایجاد شده در این اردوگاه را نمایان کرده است. کنار گذاشتن کرباسچی موضوعی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت و امری طبیعی دانست. تغییری که میتواند به خانه تکانیهای جدیتری در این حزب بینجامد. هرچند در این روزها فعالیت رسانهای گستردهای آغاز شده تا این اختلافات کتمان شود، اما حقیقت آن است که تنش و تشتت بیشتر از تفاوت دیدگاههای طبیعی در درون هر تشکل است و گذر زمان ابعاد بیشتری از لایههای پنهان آن را معلوم خواهد کرد.
البته اختلافات در این حزب مدتهاست که آشکار شده است. هنوز از اذهان عمومی بیرون نرفته است که مسئله حمایت از همتی در انتخابات موجب اختلافاتی جدی در این حزب شد و برخی از اعضای آن با صراحت از وی حمایت کرده و برخی ساز سکوت و پنهانکاری پیشه کردند! اختلافات موجود حتی تا تعطیلی روزنامه سازندگی نیز کشیده شده و فعلاً انتشار آن پس از بیش از هزار شماره، متوقف شده است.
نکته دیگر آنکه اختلافات به حزب کارگزاران محدود نخواهد ماند و فقدان ایده حکمرانی در اردوگاه اصلاحطلبان و مشخص نبودن مبنایی برای فعالیت سیاسی، آنان را در سردرگمی و انفعال و اختلاف قرار داده است. تنها ابزاری که این جریان را همچنان به واگرایی دعوت میکند، اتخاذ رویکرد سلبی و تقابلی با دولت مستقر است که همه توجه آنها را به خود جلب کرده است و در طول ۱۰۰ روز گذشته تلاش کردهاند با رصد و بزرگنمایی ضعفها و کاستیهای موجود در عملکرد دولت مستقر، محوری برای همگرایی خود تعریف کرده و با طراحی هجمههای رسانهای هدفمند به دولت، بستری برای حفظ پایگاه اجتماعی و اغفال افکار عمومی برای اعتباربخشی به هویت اردوگاهی خود فراهم آورند! این رویکرد هر چند ممکن است بهطور موقت نتایجی را برای این جریان به همراه داشته باشد، اما بدون شک تنها به مثابه مسکنی موقت عمل خواهد کرد که بعد از مدتی کارکرد خود را از دست داده و معضل و چالش اصلی رخ نمایان خواهد کرد.
اصلاحطلبان چارهای ندارند که برای پیشرفت کشور مبتنی بر توانمندیهای داخلی و هویت ملیـ اسلامی ایران زمین نسخه درخوری ارائه داده و با مرزبندی با خوانشهای لیبرالیسی که جز انفعال و وادادگی در آنها دستاوردی به همراه نداشته است و با خانهتکانی جدی برخی عناصر غربگرا و جداشده از قطار انقلاب، بار دیگر در تراز حزبی در درون گفتمان انقلاب اسلامی خود را بازتعریف کنند و توان خود را برای توسعه و آبادانی کشور مبتنی بر الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت صرف کنند.